داستان چیز دیگری است
گاهی فکر می کنم که اگر نیازمند به کسب درآمد نبودم ، آسوده خاطر از هر کار و مشکلی، خود را در تنهایی حبس می کردم تا آن چیزی که دوستش دارم انجام دهم
می نوشتم ،می خواندم، ورزش می کردم و از انجام هر کاری که برای رشد و توسعه فردی خود لازم است دریغ نمی کردم.
اما گویا داستان چیز دیگری است وقتی که کار یا مشکلی نداری برای حل کردنش، ذهن تو در هر ساعت به هزار چیز بی ارزش معطوف خواهد شد و آن را برای تو با ارزش خواهد ساخت، علاوه بر اینکه به چیزی که دوستش داری نمی رسی، دچار رنج می شوی و جوشش زندگی ات را از دست خواهی داد.
اما وقتی با تمام مشکلات کاری و ناملایمات زندگی، دلت با خدای است، به خلوتگاه عشق قدم می گذاری، ابتدا ارزش زندگی ات را پیدا می کنی یعنی آن چیزی که هر روز بعد از کار می خواهی انجام دهی و از انجام آن خسته نمی شوی، پس از این ، روتین و روال زندگی ات جوشش خواهد داشت.
- ۰۳/۱۰/۲۵
- ۶ نمایش